>
تکبرگی در سربرگ خاطره ها

خنده بازار2

نویسنده : AlI NaMaVaR | تاریخ : 1:45 - شنبه 18 آذر 1391


- غضنفر تو زمستون یه اسب میبینه که از دهنش بخار میاد. میره جلو نگاه می کنه و میگه جل الخالق پس اسب بخار که میگن اینه!

- اگر به یکدیگر احترام بگذارید، یکدیگر هم به شما احترام می گذارد


- هیکل یارو شبیه نیم رخ چنگاله، بعد هر موقع می پرسی کجا بودی میگه باشگاه!


- اینقدر روشنفکرم که بعضی شبا نورش نمی ذاره خانواده راحت بخوابن


- فیزیک خیلی آسونتر می شد، اگه به جای سیب خود درخت رو نیوتن افتاده بود

ادامه رو حتما بخونید.....


دسته بندی : <-CategoryName->
برچسب‌ها: طنز,

خنده بازار 1

نویسنده : AlI NaMaVaR | تاریخ : 1:47 - شنبه 18 آذر 1391

سه تا از بهترین خوابیدن های دنیا
.
.
.
.
....
.
.
1) خوابیدن روی پای مامان وقتی کلی خسته ای
2) خوابیدن رو شونه عشقت وقتی کلی تنهایی
3)خوابیدن با چشمهای باز وقتی استاد داره درس میده  

ادامه رو حتما بخونید

معرکه اس


دسته بندی : <-CategoryName->
برچسب‌ها: طنز,

قیافه استاد

نویسنده : AlI NaMaVaR | تاریخ : 22:42 - چهار شنبه 8 آذر 1391

 

روز اول سال تحصیلی استاد دانشگاه به دانشجوهاش گفت ایمیل هاتون را برام بفرستین تا موضوع تحقیق هاتون روبراتون بفرستم. 
اینا ایمیل هاشونه: 
گودزیلا 125 
جی جی سوسول 
پیشی ملوس نازی 
جیجلتو بوخولم_112 
i want closer wooow2231 
sharj migiram _web midam 69 
قیافه استاده 





بچه: چرا عروس لباس سفيد ميپوشه؟ 
مامان: چون بـهـتـرين خاطره زندگيشـه 
بچه: چـرا دامـاد مــشـکـي مـيـپـوشـه؟ 
. 
. 
مامان: خـــفه شـــو برو تو اتاقت


دسته بندی : <-CategoryName->
برچسب‌ها: طنز,

مداح

نویسنده : AlI NaMaVaR | تاریخ : 22:37 - چهار شنبه 8 آذر 1391

 

 

یارو مداحه اومده بود تو محله داشت سوسن خانم رو اجرا می کرد با ریتم: 

 

 


حرم طلا... امام حسین... میمیرم برات... میخوام بیام دم حرمتون... دس بزنم به ضریحتون! 
... 
ملت 
نمیدونستن باید سینه بزنن یا قر بدن؟! به قول برو بکس ادامه شعر هم باید اینطوری بوده باشه: 

...شدم عاشق شمشیرتون، میخوام بیام در رکابتون، حالا میخوام بیام جنگ بکنم، نگو نه، نگو نمیشه، این قلب من عاشقته عاشقترم می شه... 

حالا جنگ! خون! کو اعظم؟ بابا اسمش یزیده نه اعظم! 
حالا یزیده, وزیده, خزیده، پزیده!! بعد رفته تراک بعد 
از اندی اجرا میکنه توی حرما سینه زدنا با هیئتیا وای حسین زنجیر زنات ب عشق تو وای حسین

 

 


دسته بندی : <-CategoryName->
برچسب‌ها: طنز,

آهای دختر خانوما..............

نویسنده : AlI NaMaVaR | تاریخ : 22:12 - چهار شنبه 8 آذر 1391

دختر خانومااااااااااااااااااااااااا

ااا واسه تست آقا پسراااااااااااااااااااااا
.
.
.
.

.
.
.
.
.
.
.

تو ماشین وقتی آقا پسر پشت فرمونه یدونه با تمام قدرت بزنید تو گوشش!


1.اگه هیچ عکس العملی نشون نداد تـــــــریاک کشیده

2.اگه زد زیره خنده عــــــــلف زده


3.اگه پرید بالا بــــــــنگ زده



4.اگه سکته کرد شیــــــــشه کشیده


5.اگه ازت لب گرفت کک زده


6.اگه فشه خار مادر داد مستـــــــه


7.اگه زد زیره گوشت دندونات ریخت تو دهنت یارو سالمه خیالت راحت


دسته بندی : <-CategoryName->
برچسب‌ها: طنز,

نوبته خنده!جملاته طنز(البته نزدیک به واقعیت)

نویسنده : AlI NaMaVaR | تاریخ : 21:47 - پنج شنبه 13 مهر 1391


یکی ازسخت ترین کارا تو ایران اینه که

وقتی داری از جلوی یه خونه رد میشی که درش بازه ، تو رو نگاه نکنی!

* * * * * * * * * * * * *

المپیک تموم شد ، دانلود افتتاحیه اش هنوز برا من تموم نشده!

* * * * * * * * * * * * *

هـَپـَلبـُلـِت مـُمالـَک چیست؟

عبارتی که دخترا روز تولد دوستشون به هم اس ام اس میدن یا کامنت میذارن !

* * * * * * * * * * * * *

قاضی: چرا دوست دخترت رو کشتی؟

پسر: اس ام اس ۲۵۰ کلمه ای واسش فرستادم اون فقط جواب داد ok!

قاضی: شما تبرئه شدی میتونی بری :دی


دسته بندی : <-CategoryName->
برچسب‌ها: طنز,

دخترانی که با تصویرشان شما را جادو میکنند

نویسنده : AlI NaMaVaR | تاریخ : 11:57 - چهار شنبه 29 شهريور 1391

دخترانی که با تصویرشان شما را جادو میکنند

زمانی که داشتم این مطلب رو مینوشتم خودم هم هیپنوتیزم شدم


*تکبرگی در سربرگ خاطره ها*

www.ragbarg.loxblog.com

 

 



دسته بندی : <-CategoryName->
برچسب‌ها: طنز,

طنز - خاطرات یک پزشک از خانم ها

نویسنده : AlI NaMaVaR | تاریخ : 11:53 - چهار شنبه 29 شهريور 1391

طنز - خاطرات یک پزشک از خانم ها

پزشکان معمولا خاطرات جالبی از کار و بیمارانشان دارند. . علت جالب بودن این خاطرات یا بخاطر برخوردهای بانمکی است که بیماران با پزشک یا بیماریشان می‌کنند یا کمبود اطلاعات پزشکی است یا شاید وقوع بعضی اتفاقات در فضایی که سایه مرگ و بیماری در آن وجود دارد خود به خود تبدیل به طنز می‌شود. اما گوشه ای از خاطرات یک پزشک عمومی با ذوق را در ادامه بخوانید که بسیار زیباست

EXEX


دسته بندی : <-CategoryName->
برچسب‌ها: طنز, طنز - خاطرات یک پزشک از خانم ها,

سه نفر.طنز

نویسنده : AlI NaMaVaR | تاریخ : 21:40 - پنج شنبه 23 شهريور 1391

سه نفر آمریکایی و سه نفر ایرانی با همدیگر برای شرکت دریک کنفرانس می رفتند. در ایستگاه قطار سه آمریکایی هرکدامیک بلیط خریدند، اما در کمال تعجب دیدند که ایرانی هاسه نفرشان یک بلیط خریده اند. یکی از آمریکایی ها گفت:

چطور است که شما سه نفری با یک بلیط مسافرت می کنید؟یکی از ایرانی ها گفت: صبر کن تا نشانت

بدهیم. همه سوار قطار شدند. آمریکایی ها روی صندلی های تعیین شده نشستند،اما ایرانی ها سه نفری رفتند توی یک توالت و در را روی خودشان قفل کردند. بعد، مامور کنترل قطار آمد و بلیط ها را کنترل کرد.بعد، در توالت را زد و گفت:

بلیط، لطفا!

بعد، در توالت باز شدو از لای در یک بلیط آمدبیرون، مامور قطار آن بلیط را نگاه کردو به راهش ادامه داد.

آمریکایی ها که این را دیدند، به این نتیجه رسیدند که چقدر ابتکار هوشمندانه ای بوده است.

بعد از کنفرانس آمریکایی ها تصمیم گرفتند در بازگشت همانکار ایرانی ها را انجام دهند تا از این طریق مقداری پول هم برای خودشان پس انداز کنند.

وقتی به ایستگاه رسیدند،سه نفر آمریکایی یک بلیط خریدند، اما در کمال تعجب دیدند که آن سه ایرانی هیچ بلیطی نخریدند. یکی از آمریکایی هاپرسید: چطور می خواهید بدون بلیط سفر کنید؟

یکی از ایرانی ها گفت:صبر کن تا نشانت بدهم. سه آمریکایی و سه ایرانی سوار قطار شدند، سه آمریکایی رفتند توی یک توالت و سه ایرانی هم رفتند توی توالت بغلی آمریکایی ها و قطار حرکت کرد. چند لحظه بعد از حرکت قطار یکی ازایرانی ها از توالت بیرون آمد و رفت جلوی توالت آمریکایی ها و گفت: بلیط، لطفا!

*تکبرگی در سربرگ خاطره ها*

www.ragbarg.loxblog.com


دسته بندی : <-CategoryName->
برچسب‌ها: طنز,

طنز 2

نویسنده : AlI NaMaVaR | تاریخ : 21:39 - پنج شنبه 23 شهريور 1391

به یارو ميگن : چي شد مامانت مرد ؟

ميگه: رفت پشته بوم رخت پهن کنه افتاد…

ميگن افتاد مرد ؟

ميگه:نه بابا افتاد رو کولر ، کولر شکست افتاد .

بهش ميگن اون موقع مرد؟

ميگه:نه آقا جان،بعد افتاد رو تراس ، تراس خراب شد .

ميگن:خوب اين دفعه مرد ؟

ميگه:نه بعد افتاد رو سقف گاراژ،سقف خراب شد!

بهش ميگن:حتماً اين دفعه مرد ؟

ميگه:بازم نمرد،ديديم داره کُلّ خونه خراب ميشه،

با تفنگ زديمش

*تکبرگی در سربرگ خاطره ها*

www.ragbarg.loxblog.com


دسته بندی : <-CategoryName->
برچسب‌ها: طنز,

طنز 3

نویسنده : AlI NaMaVaR | تاریخ : 2:28 - سه شنبه 21 شهريور 1391

به یارو ميگن: خسته نباشي .ميگه : باشم, مثلا" میخوای چه غلطي بكني؟

***************

یارو ميره خياطي ميگه اين پارچه رو برام کت شلوار بدوز فردا نيام بگي سوزن شکست برق رفت چرخم خرابه و..... اصلا نخواستم بده نميخواد بدوزي!!!!!!!!

**************

به یارو ميگن قبله کدوم طرفه؟ ميگه کجا رو بهت آدرس دادن؟

************

به یارو يه ماشين مي دن که فرمونش سمت راست بوده بعد يه مدت ازش مي پرسن:چطوره؟ ميگه خوبه ، فقط هر وقت تف مي کنم ميفته روي زنم

*****************

یارو ميميره میره جهنم فرشته ها بهش ميگن تو 675.23 رکعت نماز نخوندي!!!!

يارو ميگه 675 قبول ولي اون 0.23 چيه؟!!!.............

فرشته ها ميگن تعداد نماز هاي خونده ضرب در سينوس زاويه انحراف از قبله

*****************

به یارو ميگن با وطن جمله بساز ميگه : من رفتم حمام و تنم رو شستم

بهش ميگن نه با ( ط ) دسته دار باشه . یارو ميگه : اتفاقا با طي دسته دارتنمو شستم

*****************

كرده میره جهنم. فرداش میبینن كسی تو جهنم نیست.

دنبالش میگردن بعد میبینن همه رو قاچاقی برده بهشت.

*****************

*تکبرگی در سربرگ خاطره ها*

www.ragbarg.loxblog.com


دسته بندی : <-CategoryName->
برچسب‌ها: طنز,

ژکوند پس از تغییر چهره و با حجاب شدن( طنز )

نویسنده : AlI NaMaVaR | تاریخ : 7:52 - پنج شنبه 16 شهريور 1391

 

تصاویر ادامه مطلب رو حتما ببینید...............

*تکبرگی در سربرگ خاطره ها*

www.ragbarg.loxblog.com

 

 


دسته بندی : <-CategoryName->
برچسب‌ها: طنز,

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 7 صفحه بعد